ترانه و ترنمترانه و ترنم، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

ترنم یک ترانه از باغ آشتی زندگیمان

دوماهگی

13 بهمن تا 13 اسفند در دوماهگی هر دوخانم ها وزن گرفتند و بزرگتر شدند و همچنان برخلاف میل باطنی مان مجبور بودیم شبهایکی از خانم ها را بفرستیم طبقه بالا تا پدرشان بتواند به موقع به اداره برود. ما می خواستیم یک شب ترنم و یک شب ترانه را بفرستیم طبقه بالا و بینشان فرق نگذاریم ولی به خاطر اینکه ترانه تایک شب می رفت بالا و می آمد دیگر شیر مرا نمی خورد ما هم مجبور شدیم فقط ترنم عزیز را بالا بفرستیم . الهی فدای دخترم بشوم که شرمنده شدم و نتوانستم شبها کنارخودم نگهش دارم . یه روز آقای پدر گفت دیشب تو خواب و بیداری بودی و دنبال ترنم می گشتی وبا ناراحتی می گفتی ترنم کجاست ترنم کجاست ترنم کو.......... ...
15 اسفند 1393

واکسن 2 ماهگی

بابایی پایین خونه خودمون خوابیده و ما اومدیم بالا خونه مامان بزرگ تا بالا سر شما باشیم چون خیلی بی تابی می کنید بخصوص ترانه خانم و من به تنهایی نمی تونم از پس شما بربیام الان من بالا سر شما بیدارم که به وقت خدای نکرده تب نکنید دیروز غروب دلم براتون کباب شد وقتی هر دو تون گریه می کردید صورتتون قرمز شده بود دلم آتیش گرفت و گریه کردم بعدش هم مامان بزرگ رو صدا کردم اومد کمک  از مامان بزرگم ممنونم خیلی بهم کمک کرد برای واکسن شما 
12 اسفند 1393

آخیشششش راحت شدم

بعد زایمان چون سرماخورده بودم ،استخوان درد داشتم و هوا سرد بود مجال بیرون رفتن پیدا نکردم تا اینکه بالاخره 2 بهمن ماه با همسری رفتم بیرون   باورم نمی شد خدای من   یعنی این من بودم که دوباره می تونستم راه برم   یعنی استراحتم تموم شد و آزاد شدم و می تونم از این به بعد بیرون ازخونه برم. بغز کرده بودم    چشمهام پر از اشک شد ه بودسعی کردم جلوی خودم رو بگیرم و گریه نکنم و چه قدر خوشحال بودم که بالاخره این دوران سخت سپری شد   . تو اون لحظات ازاعماق دلم برای کسانی که بیمار هستن و به هر دلیلی خانه نشین شده اند ازخداوندمتعال شفا خواستم شاید نتونم کاملادرکشان کنم ولی م...
30 بهمن 1393

یک ماهگی

13 دی تا 13 بهمن یک ماهگی خانم کوچولوهای ما روز 13 دی نی نی ترنم ساعت 7:25 باوزن 2500 نی نی ترانه ساعت 7:26 با وزن 2800 در بیمارستان میلاد تهران به دنیا آمدند. 5 روز نی نی ترانه و 7 روز نی نی ترنم در NICU بیمارستان  به خاطر تولد زود هنگام و زردی بستری بودند . بالاخره نی نی ترانه روز هجدهم و نی نی ترنم روز بیستم مرخص شدندوخیال ما راحت شد. ماه اول شما دل درد داشتید و خواب خوبی نداشتید ما هم کلی شب زنده داری کردیم چندین بار هم بیمارستان رفتید برای چکاب وغربالگری . نی نی ترانه که مرخص شده بود تا به پاهایش دست می زدیم پا درد می گرفت متوجه شدیم که جای نی نی ترانه خیلی تنگ بوده...
15 بهمن 1393